تنبورانه -گفت وگو با علي اكبر مرادي تنبور نواز و استاد موسيقي نواحي ايران : داستان اين ساز پر رمز و راز

گفت وگو با علي اكبر مرادي تنبور نواز و استاد موسيقي نواحي ايران : داستان اين ساز پر رمز و راز

دسته بندی: مصاحبه | نویسنده: modabber | ارسال شده در 12:00 AM روز ۱۳۹۲ نوزدهم مهر

 * از نخستين لحظه هايي شروع كنيم كه انگشت هاي شما با ساز تنبور آشنا شدند و ...
    من در واقع از ۶ سالگي شروع به نواختن تنبور كردم. اما حدود سال ۵۰ بود كه به طور اتفاقي در كرمانشاه با خانه اي به نام خانه فرهنگ شماره ۲ برخورد كردم. اين خانه فرهنگ شماره ۲ به كارهاي موسيقي اختصاص داشت. شخصي به نام آقاي همتي مسئول آنجا بود. من به آنجا مي رفتم و تك نوازي تنبور مي كردم. سال بعد يك گروه تنبور نوازي را تشكيل داديم و همان سال يعني سال ۵۱ گروهي از تنبور نوازان صحنه نيز تشكيل شد و در چنين ايامي بود كه تنبور نوازي به عنوان يك هنر قابل اجرا در كرمانشاه بسط يافت. زيرا تا پيش از اين تنبور تنها يك ساز آئيني بود. 
    
    * نام نخستين گروهي كه در تنبور نوازي كرمانشاه تشكيل داديد، چه بود؟ 
    گروه فرهنگ و هنر كرمانشاه .
    
    * بنابراين اين گروه قبل از تشكيل گروه تنبور نوازان آقاي پورناظري و همان گروه «شمس» بود؟
    بله، در آن زمان آقاي پورناظري تنبور نمي نواختند. ايشان فقط تار مي زدند. گروه شمس هم سال ۵۹ شكل گرفت و هسته مركزي آن عبارت بود از كيخسرو پورناظري، مرحوم سيد خليل، پور نظر عزيزي و من. 
    
    * بي شك شهرت ساز آئيني تنبور با گروه شمس در كشورمان طنين انداز شد، عمده فعاليت هاي شما و گروه شمس از سال ۵۹ به بعد چه بود؟
    آن هنگام هنوز موسيقي به شكوفايي كنوني نرسيده بود. ما نخستين كنسرت آزاد را در سال ۵۹ در تالار وحدت برگزار كرديم. بعد هم به بعضي از شهرهاي ديگر ايران رفتيم. شايد مهمترين كنسرتي كه در آن سال ها اجرا كرديم، برنامه اي به مناسبت زلزله رودبار بود. بعد با آقاي ناظري سفرهاي اروپايي شروع شد و در بعضي از كشورهاي اروپايي به اجراي كنسرت پرداختيم. عمده فعاليت آن سال هاي گروه شمس هم همين كنسرت هاي خارجي با حضور شهرام ناظري بود. 
    
    * مردم اروپايي چه نوع ارتباط و تعاملي با تنبور و گروه تنبور نواز داشتند. اصلاً آنها تنبور را مي شناختند؟
    عده خيلي كمي در خارج از كشور تنبور را مي شناختند. آن هم يا خانواده هاي اهل موسيقي و يا كردهايي بودند كه در اروپا تحصيل مي كردند. مثل خانواده آقاي ذالفنون كه موسيقي نزد آنها شناخته شده بود. اما در كل تنبور را به اين شكل بيروني و اجرايي نمي شناختند. اين ساز همچنان نزد آنها جنبه آئيني داشت. بعدها هم كه خود من اجراهاي تك نوازي در خارج از كشور داشتم، رفته رفته اين ساز هويت موسيقايي خود را كسب كرد. حتي اهالي موسيقي در كشورهاي خارجي پيشنهاد دادند كه بين كنسرت ها كلاس و كارگاه هايي برپا كنيم و تنبور را به جوانان آموزش دهيم. 
    
    * عمده فعاليت هاي شما در قالب تك نوازي تنبور در اين سال ها چه مواردي بودند؟
    بعد از سال ۶۱ تصميم گرفتم كه به نوعي خودم و ساز تنبور را معرفي كنم. با تك نوازي شروع كردم. «تريكه هانه» به معني زمزمه چشمه را ساختم. و بعد هم سحر واران و سيروان را. در همان سال ها من به مركز حفظ و اشاعه موسيقي در تهران دعوت شدم. بعد هم گروه «لاوك» را با ۲۵ تنبور نواز تشكيل داديم. در اين سال ها غير از كاري كه در زمينه موسيقي كردي با بيژن كامكار انجام داديم، تمام فعاليت هايم را به مقام هاي كهن تنبور اختصاص دادم. حاصل ۲۰ سال كار روي مقام هاي تنبور هم به صورت ۴ سي دي توسط خانه فرهنگ هاي جهان در فرانسه منتشر شد. بعد هم اجراهايي كه در داخل و خارج از كشور داشتم و همچنين انتشار كاست هايي از جمله سماع مستانه، نسيم و گندمزار، آتش اشتياق، نجوا و ...
    
    * بازتاب اين ۴ سي دي كه به مقام هاي تنبور و آئين هاي كهن ايراني مي پرداخت در اذهان مردم فرانسه و جهانيان چگونه بود؟
    اين سي دي ها را خيلي ها ديدند و بعدها هم باعث شد كه مرا براي جايزه «گرمي» كانديدا كنند. همين مقام هاي تنبور در ايران هم انتشار يافت و مورد استفاده بسياري از علاقه مندان موسيقي قرار گرفت. البته سواي سي دي هاي مجوز دار آن كه توسط مردم خريداري شد، بعضي از جوانان هم به صورت غيرقانوني آن را كپي رايت كردند. با اين حال من از اين حركت جوانان شكايتي ندارم. زيرا هدفم ارائه كار به مخاطب بود. زيرا به نظر من تنبور نه يك ساز بلكه خود يك موسيقي است. 
    
    * كمي هم درباره تاريخچه اين ساز و تفاوت مقام هاي آن با موسيقي فلكلوريك كردي و موسيقي سنتي ايران توضيح دهيد؟
    تنبور تاريخچه اي ۵ هزار ساله در فرهنگ كهن ايران دارد و داراي ۷۲ مقام موسيقايي است كه با مقام هاي كردي و موسيقي سنتي ايران تفاوت دارد. زيرا اين ساز در اساس نه جنبه موسيقايي بلكه جنبه آئيني و نيايشي داشته است. اما از هزار سال پيش فردي به نام «شاخ وشين» يا مبارك لرستاني اين ساز را معرفي كرد. مقام هايي كه وي هزار سال پيش به وجود آورد، هم اكنون در طي هزار سال توسط مردم منطقه حفظ شده است. بنابراين تنبور اگر چه مختص اهل طريقت و غرب كشور است، اما به نظر من متعلق به تمام انسان هاي جهان است. زيرا هر آنچه كه عامل ارتباط به شمار مي رود، مربوط به كل بشر است. 
    
    * همكاري شما با كيهان كلهر از كجا ناشي مي شود؟
    يادم نبود. در هسته اوليه گروه تنبور شمس كه در سال ۵۹ شكل گرفت كيهان و برادرش مرحوم كامران كلهر نيز حضور داشتند. ما از سال ۵۹ با هم آشنا شديم و هميشه با هم در ارتباط بوديم. ارتباط خيلي دوستانه اي هم داشتيم. من حدود ۷-۶ سال پيش در آمريكا كنسرتي برگزار كردم و از كيهان كلهر هم به عنوان هنرمند ميهمان دعوت نمودم. اين كنسرت «در آينه آسمان» نام داشت. اما متأسفانه همكاري ما تداوم نيافت. 
    
    * همكاري تان با خانواده كامكار تا چه مراحلي بود؟
    من به تك تك خانواده كامكار ارادت دارم. اما ايشان موسيقي كلاسيك كار مي كنند و اين موسيقي در قالب گروه شيدا و عارف تداوم يافت. مقام هاي تنبور با موسيقي كردي و كلاسيك خيلي فرق دارد. مثلاً دستگاه هاي موسيقي كردي در ساختار دستگاه ها و مقام هاي موسيقي سنتي وجود دارد. اما تنبور خير. 
    
    * چه تفاوتي ميان سبك تنبور نوازي شما و مكتب صحنه وجود دارد؟ يا اگر شباهتي هم هست بفرمائيد؟
    اصولاً تنبور به ۲ طيف مردم كرمانشاه برمي گردد. اول؛ طايفه گوران و دوم شهر صحنه.
    مقام هاي تنبور در گوراني مركزيت بيشتري دارد. يعني تنبورنوازان گوران مقداري سخت گيرتر از صحنه با ساز تنبور برخورد مي كنند. صحنه يك شهر و نزديك مركز بود. 
    بنابراين طبيعي است كه با مقام هاي موسيقي سنتي هم آشنا باشند. شايد بتوان گفت تفاوت و شباهت اين ۲ شيوه تنبور نوازي هم زياد است و هم كم. 
    
    * تنبور چه پيچيدگي هاي فني و آموزشي براي دانشجويان اين موسيقي دارد؟
    ساز تنبور در سال هاي اخير، به زحمت خيلي ها شناخته شده است. اين ساز در ذات خود پر رمز و راز است. براي فراگيري و كسب معنا از آن بايد خيلي با اين ساز مأنوس بود. بايد شاگردي كرد تا به حق مطلب رسيد. من ۲۵ سال پيش روي يك مقام كار كرده ام و از آن يك معني را استنباط كردم اما هم اكنون مي بينم كه آن موسيقي، معني ديگري داشته است. اين ساز در عين سادگي، ساز مشكلي است. قدماي معروف در اشعارشان از اين ساز نام برده اند. مولانا تنبور را يك آواز خوانده است. 
    
    * رسانه ها از اجراي كنسرت جديدي از شما خبر مي دهند. اين كنسرت به چه ابعادي مي پردازد؟
    اين كنسرت در روزهاي ۱۹ و ۲۰ مهرماه در تالار انديشه حوزه هنري برگزار مي شود كه شامل دونوازي تنبور و باغلاما است. در واقع نوعي همنوازي است. زيرا در تركيه نيز تنبور و موسيقي دراويش علوي وجود دارد. ريشه هاي موسيقايي آنها با مامشترك است و در واقع مشتركات بينش موسيقايي داريم. در اين كنسرت «اولاش اوزدمير» با من همكاري مي كند. اما بخش دوم به موسيقي كردي اختصاص دارد كه تركيبي از همنوازي سه تار، دف و ني است. 
    قرار شده كه اين كنسرت بيست و دوم در همدان، ۲۶تا ۲۷ مهر در شيراز و بيست ونهم در اصفهان اجرا شود. 
     
    اميد بي نياز
     روزنامه ايران، شماره 3758 به تاريخ 18/7/86، صفحه 18 (فرهنگ و هنر) 
لينک کوتاه به اين مطلب:      

ایجاد وبلاگ جدید | گزارش تخلف | نمایش لیست وبلاگ هاجامعه مجازی موسیقی ایرانیان